جاویدجوک

من یه کلاس سوی بامزه هستم

جاویدجوک

من یه کلاس سوی بامزه هستم

عروسی

اگر شیر با پلنگ عروسی کنند بچه شان چی می شود؟ 

 .

 .

 .

 .

 .

 .

 .

شیلنگ

تاکسی

بچه اول: طلاق خیلی بد است 

 

بچه دوم: طلاق یعنی چه؟ 

 

بچه اول : یعنی اینکه وقتی می خواهی از بغل مامان بری تو بغل بابا باید تاکسی بگیری!!!!

صابون

معلم:بنویس صابون 

شاگرد روی تخته نوشت سابون 

معلم:ببین عزیزم صابون با ص است نه با س 

شاگرد:آقا ناراحت نباشید این هم کف می کند.

هوش ماهی

مادر:دخترم ماهی زیاد بخور چون ماهی هوش آدم را زیاد می کند. 

دختر:اگر گوشت ماهی هوش آدم را زیاد می کند چرا خودش کم هوش بود و توی دام افتاده است؟

اسم ماشین

غضنفرمیره ثبت احوال میگه یه شناسنامه واسه بچه ام میخوام !
میگن اسمش چیه ؟
میگه "شورلت"
میگن اینکه اسم ماشینه یه اسم بزار که به نام پدر و مادر بیاد .
میگه خب به اسم ما میاد دیگه من "بیوک" آقا هستم . همسرم هم "خاور" خانوم !!!

خاطره

روز هشتم محرم مادربزرگم تصادف کرد هر دوپایش شکسته جمجمه اش مو برداشته از گوشش هم خون می آمد . 

او را به بیمارستان بردیم عملش کردند .

الان هم هر روز یک آمپول می زند و کمی پایش درد دارد. 

 

 

 

 

برایش دعاکنید که خوب شود.

دزده و مرغ فلفلی

 شاعر : منوچهر احترامی 

 

توی ده شلمرود
فلفلی مرغش تک بود
یه ده بود و یه فلفلی
یه مرغ زرد کاکلی
یه روز که خیلی خسته بود
کنج اتاق نشسته بود
یه دزد رند ناقلا
شیطون و بدجنس و بلا
اومد و یک کیسه آورد
کاکلی رو دزدید و برد
تنگ غروب که فلفلی
رفت به سراغ کاکلی
نه آب بود و نه دونه بود
نه کاکلی تو لونه بود
داد زد و گفت
مرغ کاکلی
توپول موپولی
دست و پا گلی... 

سه تا نقطه یعنی این  شعر ادامه دارد و اگر روی ادامه مطلب کلیک کنید می توانید ادامه را بخوانید 

ادامه مطلب ...

کبریت

یه روز یه کبریت سرش رو می خارونه آتیش می گیره

خاطره

ملیکا یاد گرفته دست ولی بایستد

خاطره

دوهفته قبل که به تفریح رفته بودیم یک دفعه دیدیم که ملیکا(خواهرم) دندان درآورده و خیلی خوشحال شدیم